دنباله دارهای حیرت انگیز

“بزرگترین مانع برای اکتشافات جدید و پیشرفت، نادانی نیست؛ بلکه توهم دانستن است.” دنیل. جی . بورستین ، تاریخدان امریکایی

761px-C-west-1976-ps
دنباله دار وست 1976

مدل استاندارد کیهان شناسی در واقع مدلی است که نظریاتش در مورد روند شکل گیری و چگونه کار کردن کیهان، مورد تایید جامعه ی علمی حال حاضر می باشد. مدل استاندارد که نظریه ی مه بانگ نام دارد به شدت وابسته به نظریه ی نسبیت ایشتین در مورد گرانش و نور است. در طول سالیان طولانی همواره کسانی بوده اند که مدل استاندارد را نقد کنند، چرا که این مدل گاهی داده های رصدی را توجیه نمی کرد و همچنین پیش بینی های صحیحی ارائه نمی داد، درواقع دو شرط مهم یک نظریه، که توضیح رویدادها و پدیدها ی موجود و پیش بینی وقایع آینده می باشد را دارا نبود. مدل الکتریکی جهان که فرزند کیهان شناسی پلاسما به شمار می رود در دو دهه ی اخیر موفق تر از نظریه ی مه بانگ عمل کرده است. یکی از موارد موفقیت نظریه ی الکتریکی، پیش بینی ها و توجیهات دقیق در مورد دنباله دارها بوده است.
با پیشرفت علم و دقیق تر شدن ابزار ، پی ریزی ماموریت های فضایی ممکن شد، تا جایی که امروزه ما می توانیم از کمای دنباله دارها نمونه برداری کنیم ( ماموریت استارداست – دنباله دار ویلد2) ، بر سطح دنباله دارها فرود بیاییم ( ماموریت روزتا، کاوشگر فیله- دنباله دار چوریمو گراسیمنکو ) عکس های باکیفیت تر از سطح دنباله دارها، سیارات ، سیارک ها و قمرها تهیه کنیم و از نزدیک با این اجرام آشنا شویم. همه ی این اتفاقات دست به دست هم داد تا بیشترو بیشتر به نقایص و ایرادات نظریه ی غالب مخصوصا در مورد دنباله دارها پی ببریم.

تا جایی که پس از هر ماموریت می توانیم شاهد حیرت تئوریستین های مدل استاندارد باشیم:

“دنباله دارها احتمالا دیدنی ترین و خارق العاده ترین و در عین حال «ناشناخته ترین» اجرام منظومه ی شمسی هستند” ماریا نویگبر، ناسا

” در سردترین نقاط منظومه ی شمسی، نمونه هایی از موادی که تنها در «دماهای بسیار بسیار بالا» شکل می گیرند، یافته ایم!!!” دونالد براونلی، سرپرست تیم ماموریت سپیده دم

“تکه تکه شدن دنباله دارها مسئله ایست که هنوز به جواب آن دست نیافته ایم” کارل سیگن و آنه درویان، نویسندگان کتاب دنباله دار

“بیش از «هشتاد درصد» دنباله دارها، در فاصله ای بسیار دورتر از خورشید تکه تکه می شوند.” نقل قول از کتاب دنباله دار

تکه تکه شدن دنباله دار لینیر، درحالیکه در آن نواحی گرمای خورشید برای تصعید این دنباله دار کافی نبود.

hs-2000-27-b-web

hubblesite.org/gallery/album/solar_system_collection/pr2000027b/

طبق مدل گلوله ی برفی، دنباله دارها بقایای سحابی اولیه ی خورشیدی ، در فاز اولیه ی شکل گیری منظومه ی شمسی هستند. که در دو ناحیه تجمع پیدا کرده اند، دو ناحیه ای که به علت دور بودن از خورشید انتظار داریم، نواحی سردی باشند. این دو ناحیه کمربند کوییپر و ابر اورت نام گرفته اند، البته وجود ابر اورت هنوز اثبات نشده است و این ناحیه ناحیه ی فرضی است.
دنباله دارها از جنس یخ، برف و غبار هستند، و انتظار داریم مواد آمورف یا بی شکل روی آنها دیده شود، دنباله دارها اکثرا مداری بیضی شکل و کشیده دارند که در حضیضشان به علت مواجهه با گرمای زیاد مناطق نزدیک به خورشید، یخ های سطحی و درونیشان شروع به ذوب و تبخیر شدن ( یا تصعید) می کنند و باعث تشکیل کما و دنباله ای در پشت دنباله دار می شود.

Rosetta_comet_history_Fred_Whipple_295
دکتر فرد ویپل، در یکی از کلاس هایش در دانشگاه هاروارد، به همراه یک گلوله ی 500 پوندی از یخ و غبار و کثیفی، در حال توضیح و تشریح آناتومی یک دنباله دار برای شاگردانش.

ایده ی گلوله ی برفی کثیف اولین بار توسط فرد ویپل پیشنهاد شد. که از گفته ی کارل سیگن( که در بالاتر به آن اشاره شد) و همچنین داده هایی که اخیرا به دست آمده ،می توان این را نتیجه گرفت که، حدود هشتاد درصد دنباله دارها رفتاری مغایر با این مدل نشان می دهند چرا که در نقاطی که گرمای خورشید بسیار ناچیز است از هم گسیخته می شوند.واقعا چه چیزی باعث می شود در آن نقاط بی آنکه دنباله دار گرما و گرانش شدیدی حس کند، بترکد، از هم بگسلد ویا دنباله تشکیل دهد ؟
در مدل استاندارد، سیارک ها در واقع اجرامی سنگی و فلزی هستند که در نواحی نزدیکتر به خورشید یعنی کمربند سیارکی و کمربند کوییپر تجمع بیشتری دارند. جالب است بدانیم که برخی از سیارکها، اقمار، سیارات و حتی کهکشان ها، رفتارهای دنباله دار گونه ای از خود بروز می دهند.
در مدل الکتریکی دنباله دارها که پایه های آن حتی پیش تر از مدل ترمودینامیکی یعنی مدل گلوله ی برف و یخ شکل گرفته بود، تمامی این سوالات به بهترین وجه قابل پاسخگویی است. ( اولین بار در سال 1872 پروفسور زولنر دانشمند آمریکایی به الکتریکی بودن منشاء درخشندگی خود به خودی دنباله دارها در مقاله ای اشاره کرد) و همه ی وقایع اتفاق افتاده از جمله تکه تکه شدن در نواحی دورتر از خورشید، وجود کریستالهای پیچیده که تنها در دماهای بسیار بالا شکل می گیرند، جت های متصاعد شده از دنباله دارها، سیاه بودن سطح دنباله دارها ، سخت بودن آنها، وجود تپه های سر مسطح ، حفره ها و دهانه های شش وجهی روی سطح اجرام منظومه ی شمسی و… قابل پاسخگویی است. مدل الکتریکی ،همه ی این پدیده ها را حاصل برهمکنشهای الکترومغناطیسی خورشید با دنباله دارها -سیارکها – سیارات در محیط پلاسمایی می داند.
مدل الکتریکی دنباله دارها که توسط والاس تورنهیل پس از سال ها جانی دوباره گرفت، با تکیه بر نظریه ی خورشید الکتریکی و پلاسما بودن 99.999999% از کیهان، با استفاده از توجیهات الکتریکی و مغناطیسی وقایع را توضیح می دهد و توجیه می کند و در نهایت به پیش بینیهای موفق در مورد وقایع آینده می پردازد.
در این مدل دنباله دارها و سیارک ها تقریبا در یک خانواده را جای می گیرند، و دنباله دارها از موادی شبیه به سیارک ها ساخته شده اند؛ و بنیادی ترین تفاوتشان این است که دنباله دارها در مدارهای کشیده تری به دور خورشید در گردش هستند.
از جمله نمونه هایی که از دنباله دار ویلد2 به زمین آورده شد، مواد معدنی و کریستال های حاوی سیلیکات، و به خصوص کریستال های فورسترایت که بر روی زمین نیز به وفور موجود است.

پس از آزمایشات فراوان بر روی نمونه هایی که از ماموریت سپیده دم، به زمین آورده شده بود، دانشمندان جنس این نمونه ها را بسیار شبیه به شهاب سنگها گزارش کردند، و میدانیم شهاب سنگ ها اجرامی سنگی و فلزی هستند که نمونه کریستال هایی با ساختارهای پیچیده در آنها به چشم می خورد. گزارشات رسیده از ماموریت روزتا نیز گواهی دیگر بر این مدعاست، چرا که در این گزارشات آمده ؛ مواد معدنی و کریستال هایی که از کمای دنباله دار چوریمو گراسیمنکو به دست آمده ،که به جز در دمایی معادل دمای کوره ی ذوب آهن نمی توانسته شکل گرفته باشد!! پس می بینیم که دانشمندان مدل استاندارد انگشت حیرت به دهان برده و اذعان دارند که احتمالا دنباله دارها و سیارک ها و همچنین شهاب ها یک خاستگاه دارند.

Comet 67P-CD-rosetta 2014 دنباله دار چوریمو گراسیمینکو- اعتبار عکس: آژانس فضایی اروپا، با توجه به تصویرآیا این دنباله دار از جنس یخ و غبار است!!؟؟

بیش از صدها مورد از ایرادات مدل استاندارد، به اتفاق آراء دانشمندان، کوچک و بی اهمیت جلوه داده شده، تعصب در هر حوزه ای باعث عدم پیشرفت در آن حوزه می شود، پس بهتر است با آغوش باز حقایق را بپذیریم و طبق نصیحت دانشمند بزرگ نیکولا تسلا، با آشکار شدن هر حقیقتی در مورد هر پدیده ای به اصلاح و به روز کردن دیدگاهمان در مورد آن پدیده بپردازیم.

“اگر یک بخش را ببینی و در موردش بدانی ، در تاریکی خواهی بود، در مورد هر دو بخش بیاموز و آن وقت است که همه چیز برایت روشن خواهد شد.” لرد چسترفیلد

منابع:
1-www.thunderbolts.info

2-/http://www.holoscience.com

گرداوری و ترجمه: سبا حفیظی

Share