سال 1393 نیز با تمام فراز و نشیب ها و غم و شادی خود رو به اتمام بوده و جایگاه خود را به سال جدید واگذار می کند. سال نو برای هرکس مفهوم خاص خود را دارد و همیشه توام با امیدواری و آرزوهای کوچک و بزرگ است. اما چه بسا سوالاتی در این میان خودنمایی می کند. پرسش هایی که شاید در زیبایی و طراوت و شادی نوروز کمتر به آن پرداخته شده باشد. سوالهایی از قبیل چرا ما ایرانیان طبق رسم خود اول فروردین را لحظه ی تحویل سال در نظر می گیریم!؟ مبنای انتخاب لحظه ی تحویل سال چیست و چرا هر چهار سال یک روز به اسفندماه افزوده شده و اصطلاحا آن را سال کبیسه می نامند؟ بیایید گام به گام به پیش رویم.
هنگامی که از زمین به آسمان می نگریم گویی تمام ستارگان بر آن چسبیده اند و در ظاهر عمق هستی برایتان مفهوم ندارد. می توان اینگونه تعبیر نمود که گویی نظاره گر کره ای با شعاع بی نهایت و به مرکز زمین هستیم که دور تا دور ما را فراگرفته است و ستارگان گویی بر روی پوسته درونی این کره جای گرفته اند و آن را کره آسمان(کره سماوی) می نامیم. حال زمین را در نظر بگیرید، ما برای آن استوایی تعریف می کنیم که در واقع کمربندی به دور زمین است و باعث می شود که زمین به دو نیم کره شمالی و جنوبی تقسیم شود. اگر شعاع این این کمربند را افزایش داده و تصور کنیم شعاع بی نهایت باشد و این کمربند خیالی با شعاع بی نهایت را منطبق بر کره آسمان در نظر بگیریم، در اینصورت برای کره آسمان نیز یک کمربند فرضی بسیار بزرگ خواهیم داشت که آن را استوای آسمان گوییم به بیان دیگر استوای آسمان دایره ای است فرضی به شعاع بی نهایت که بر همان صفحه ی استوای زمین قرار گرفته است. در مسیر سالانه گردش زمین به دور خورشید و به دلیل اینکه حرکت زمین و خورشید نسبی است گویی در یک سال خورشید نیز به دور زمین در حال چرخش می باشد و این حرکت با طلوع و غروب روزانه خورشید متفاوت است. این حرکت ظاهری خورشید را دایره البروج و یا حرکت ظاهری خورشید می نامند و نواری به اندازه 8 درجه در دو سوی دایره البروج را منطقه البروج می خوانند. دوازده صورت فلکی برجسته در این نوار جای دارند که خورشید هر سال یکبار از میان آنها می گذرد. مسیر حرکت ظاهری خورشید بر کره آسمان نسبت به استوای آسمان مایل بوده و 23 درجه و 27 دقیقه زاویه میان آنهاست و این اختلاف زاویه خود منشا تمام اتفاقات و رخدادهایی است که شادترین لحظات زندگیمان را می سازد.
استوای آسمان و دایره البروج بطور بدیهی یکدیگر را در دو نقطه قطع می کنند. هنگام حرکت خورشید بر نوار دایره البروج و عبور از این نقاط باعث می شود که طول روز و شب در تمام نقاط زمین برابر باشد و این دو نقطه را نقاط اعتدالین می نامند. هنگام عبور خورشید از جنوب به شمال، این نقطه را اعتدال بهاری و هنگام میل خورشید از شمال به جنوب را اعتدال پاییزی می نامند. پس از روز اول فروردین تا روز اول تیر به طول روز افزوده و از طول شب کاسته می شود و همین اتفاق به طور عکس برای اعتدال پاییزی می افتد که از اول پاییز تا اول دی از طول روز کاسته و به طول شب افزوده می شود. به اول تیر و اول دی نقاط انقلابین گویند که خورشید در بیشترین فاصله از استوای آسمان قرار دارد. پس در واقع لحظه تحویل سال از دید نجومی هنگام عبور خورشید از نقطه اعتدال بهاری است و در 30 اسفند یا اول فروردین خورشید در برج حوت قرار دارد(حرکت ظاهری از میان برج های دوازده گانه) البته در گذشته نقطه اعتدال در صورت فلکی حمل بوده است ولی به علت حرکات ویژه زمین ، مانند رقص محوری این نقطه به سمت چپ و صورت فلکی حوت منتقل شده است.
اندازه گیری های دقیق حاکی از این حقیقت است که طول یک سال دقیقا 365 روز نیست. به بیان دیگر حرکت ظاهری خورشید از میان برج های دوازده گانه برابر با 365.25 روز است. یعنی هر سال تقریبا 6 ساعت اختلاف پدید می آید. حال با این اختلافات چه باید کرد؟ اگر 6 ساعت ها را در نظر نگیریم می بینیم که لحظه تحویل سال هرسال جابه جا می شود. اما در تقویم بسیار دقیق جلالی این نکته در نظر گرفته شده است و اگر در یک دوره 4 ساله این 6 ساعت را جمع کنیم و یک روز به انتهای سال چهارم اضافه کنیم مشکل بر طرف می شود؛ یعنی آن سال را 366 روزه در نظر می گیریم. در این صورت 4 سال 1461 روزه خواهد شد و بطور متوسط یعنی سالی 365.25 روز. این امر موجب دقت کافی در تقویم هجری خورشیدی شده است و به همین سبب است که هرساله در روز اول فروردین منتظر تحویل سال هستیم. به سال هایی که 366 روز در نظر گرفته می شوند را اصطلاحا سال کبیسه گویند. و در سالهای کبیسه لحظه تحویل سال مصادف با روز 30 اسفند خواهد بود.
حال بیاندیشید که اگر طول سال ثابت بود، محاسبات لحظه تحویل سال چقدر ساده امکان پذیر بود زیرا اگر لحظه ی تحویل سال برای یکسال را می دانستیم با افزودن 6 ساعت میتوانستیم لحظه ی آن را برای سال بعد به دست آوریم. اما طول سال همواره ثابت نیست که این به سبب تغییراتی است که در مسیر حرکت زمین در آسمان به وجود می آید و برای محاسبه دقیق این لحظه باید چندین پارامتر و معادلات حرکت خورشید را مد نظر قرار داد. اما با توجه به پیچیدگی محاسبات با تقریب می توان همان 6 ساعت جابهجایی برای هر سال در نظر گرفت.
حال که با مفهوم علمی پدیده نوروز آشنا شدیم شاید در کنار تمام خوشی ها و دید و بازدیدها و زیبایی های آن، نیم نگاهی نیز به نظم دقیق و بی نقص کائنات بیاندازیم و شاهد قدرت لایتناهی ذات حق بشویم!
نویسنده: میر مهدی یار موسوی صدر