در این مطلب درباره اصول اولیه داستاننویسی خواهید آموخت.
داستان را به انواع زیر تقسیم میکنند:
• رمان (ناول)
• داستان بلند
• داستان نیمه بلند (ناولت)
• داستان کوتاه (نوول)
• داستانک (داستان کوتاه کوتاه)
تعریف داستان کوتاه:
داستان کوتاه، تخیلات ذهنی نوشته شده در چند صفحه از یک نویسنده است که در آن، برهه های از زندگی شخصیت یا شخصیت های ساختهی ذهن نویسنده و حادثه ای برای آنان روایت شده است.
از ویژگیهای داستان کوتاه میتوان به ایجاز و اعتدال آن در مقابل «رمان»، «داستان بلند» و «داستان نیمه بلند» اشاره کرد. محدودهی معمول داستان کوتاه بین 5 تا 15 صفحهی کتابی است و بندرت ممکن است تا مرز 49 صفحه تجاوز کند.
چند گام مهم در نوشتن داستان کوتاه:
- بی شک اولین گام برای ورود به جمع نویسندگان داستان کوتاه، «خواندن» است.
- خوب ببینید: خوب دیدن، مقدمه خوب تخیل کردن و خوب تخیل کردن، مقدمه خوب توصیف کردن است. مثل مردم عادی به قضایا، صحنه ها و اتفاقات نگاه نکنید، عمیق تر و موشکافانه تر نگاه کنید.
- دفترچه ثبت نکات داشته باشید: دفترچه ای تهیه کنید و چیزهای جالبی را که می بینید، می خوانید یا می شنوید در آن بنویسید. نویسندگی یعنی چشم هایتان را ببندید و احساساتتان را رها کنید و شروع به نوشتن کنید.
نظم داستان سه مرحله دارد:
ایده یا کشف مایع داستان (سوژه)
طراحی داستان
پرداخت داستان
در زیر هر سه مرحله توضیح داده خواهد شد:
- کشف مایع داستان (سوژه):
مایع داستان همون جایی هست که قطار از ریل خارج و یک عدم تعادل و کشمکش و مساله درست میشود.
مایع داستان با موضوع داستان فرق میکنه موضوع داستان مثل زمینه نقاشی هست مثل داستان جنگی – خانوادگی
سوژه ویژگی های خاص خودش رو دارد و جوششی هست نه کوششی و براساس کشف و شهود است.
نویسنده های بزرگ وقتی سوژه ای به ذهنشان می آید تا ننویسنش آرام نمیگیرند.
سوژه داستان یک حادثه قابل گسترش است.یعنی آنقدر انرژی داشته باشد که ما این رو برسانیم به نقطه اوج و به جایی که دیگر خواننده نتواند کتاب رو زمین بگذارد.
- طراحی داستان:
خط طرح ( طرح، طرح اولیه، پیرنگ، یا پلات داستان) مسیر داستان و به طور کلی حوادث و رویدادهایی است که از ابتدا تا انتهای داستان روی خواهد داد. این خط طرح موارد ذیل را در بر خواهد داشت:
1ـ شروع داستان
2ـ شخصیت اصلی داستان (توصیف اجمالی)
3ـ حادثهی اصلی داستان
4ـ پایان داستان
اغلب داستان ها از یک منحنی سینوسی تبعیت می کنند. منحنی سینوسی یعنی از یک مینیمومی شروع میشود و به تدریج به اوج میرود و مجددا پایین می آید و داستان تموم می شود. مهم ترین چیز در داستان این است که: مدام خلاف روال عادی و پیش بینی یک خواننده پیش بروید.
شخصیت به دو دسته تقسیم می شود:
تیپ – کاراکتر: هم تیپ رو باید توصیف کرد و هم کاراکتر اون شخصیت رو بافعالیت هایی که انجام میدهد به خواننده منتقل کنین.
تیپ: مثلا شخصیت قصه شما مثلا شالی بر گردن داشته باشد و عینک زده باشد.
کاراکتر: او مدام اطراف رو نگاه میکرد.
- پرداخت داستان:
شکل گیری کل داستان در قالب کلمات و عبارات مبتنی بر شیوه خاص نویسنده است . این شیوه ها نثرهای مختلفی ایجاد میکند.برای همین نویسنده های بزرگ صاحب سبک هستن به این معنا که گویی اثر انگشتشان روی کار پیداست.
در خصوص داستان و علی الخصوص داستان کوتاه ما دو سه نوع سبک و شیوه نوشتن یا زاویه دید داریم:
اگر پیام و ایده ی داستان را روح داستان در نظر بگیریم و خط طرح را جسم و اسکلت داستان بدانیم، نوع لباسی که نویسنده بر تن این جسم می کند همان شیوه ی روایت یا زاویه ی دید داستان است.
اول شخص : نیمه شب بود که با صدای پایی از خواب بیدار شدم.
دوم شخص: تو با دوستت پیاده روی میکردی .
سوم شخص: کریم سرش را بین دستها گرفت و اندیشید کاش مهتاب به حرفهایش گوش کرده بود.
یا ترکیبی از هر سه
هرکدام از این زوایا مزایا و معایب خاص خود را دارند که نویسنده خود بایستی تشخیص دهد کدام مورد برای نوشته ی او مناسب تر است.
تعریف گفتگو یا دیالوگ:
«گفتگو» یا «دیالوگ» که یکی از مهمترین عناصر داستان است به صورت صحبت میان «شخصیتها»ی داستان تعریف میشود. این عنصر مهمترین وسیله برای «شخصیت پردازی» و یکی از کلیدیترین ابزارهای نویسنده برای پیشبرد «خط طرح» است.
نکات دیالوگ :
1. دیالوگ در داستان نویسی تعریفی جدا از مکالمه دارد و یکی از مهم ترین ابزارهای دست نویسنده است.
2. حین نوشتن دیالوگ اگر به فضای رخ دادن آن و به احساسات گویندگان و شنوندگان اشاره شود برای خواننده به مراتب جذاب تر و قابل فهم تر خواهد بود.
3. یک دیالوگ خوب حتما در خدمت داستان است و اطلاعات لازم را برای پیشبرد داستان به خواننده می دهد.
4. علایم نگارشی در یک دیالوگ به صورتی که گفته شد باید رعایت شوند.
صحنه و صحنه پردازی:
زمان و مکانی را که در آن عمل داستانی صورت میگیرد، صحنه میگویند. کاربرد درست صحنه بر اعتبار و قابل قبول بودن داستان میافزاید و انتخاب درست مکان وقوع داستان به حقیقتمانندی آن کمک میکند.
خواننده در شروع داستان با این گونه سوالها مواجه است: چه اتفاقی خواهد افتاد؟ چه وقت؟ کجا؟ چه کسی؟ برای چه؟ چطور؟ صحنه باید به گونهای فراهم شود که خواننده بتواند در جای لازم، پاسخی برای این گونه سوالها دست و پا کند.
توصیف:
توصیف را ارایهی چشمانداز ساکتی از جهان داستان، تعریف کردهاند. نویسنده با توصیف به خواننده میگوید که در جهان داستان چه چیزهایی است.
نکته: در داستان بهتر است توصیف، غیر مستقیم باشد، اطلاعات در طول داستان تقسیم شود و به ویژگیهای اساسی و کارآمد صحنه و شخصیت اشاره شود.
فضاسازی (فضا و رنگ):
فضا و رنگ شامل جزئیات مادی و عینی و هم ریزه کاریهای روانی مجموعه است، همچنانکه تأثیر موردنظر برخواننده را نیز در برمیگیرد و همچنین واکنشهای عاطفی ای را که از او انتظار میرود.
فضا و رنگ استعارهی وسیعی است برای کل احساس و حال و هوای داستان که حاصل عناصر دیگر داستان چون پیرنگ، صحنه، شخصیت، سبک، نماد و ضرب آهنگ اثر است.
اصولاً فضاسازی در داستان نویسی مرز واضح و مشخصی ندارد؛ علت اصلیاش آن است که تک تک عناصر داستان در ساخت فضا و رنگ داستان دخیل هستند.
در فضاسازی باید از آنچه در صحنه وجود دارد و میتواند احساس برانگیز باشد، استفاده کرد؛ چیزهایی مانند: اشیا، نحوهی چینش آنها، نور و سایه، صدا، بو و آنچه به حس لامسه مربوط است مانند: سردی، گرمی، زبری، نرمی، دما، درد، سوز، خارش، گُر، لرز و…
ترجمه و تلخیص: الناز عبدالرحیمی نیاری، عضو فعال آیاز
منابع:
http://lc.miu.ac.ir/index.aspx?fkeyid=&siteid=40&pageid=24043
https://rasekhoon.net/article/show/199979/
https://www.aparat.com/MohamadRezaHeidary
https://www.aparat.com/tabestani99