عصر سه شنبه همونطور که وعده داده بودیم، جمع شدیم… از اونجایی که میخواستیم دختر و پسر های کم سن و سال رو که همین تابستون دارن کلاس های آموزش مقدماتی نجوم رو میگذرونن برای تجربه اولین شب رصدیشون ببریم، سالن پر بود از اولیای بچه ها… صحنه جالبی به وجود آورده بود که شاید به این شدت تجربه اش نکرده بودیم…
.
ساعت 7:30 عصر، مینی بوس و سه – چهار تا سواری راه افتادیم به سمت هتل پیست اسکی سهند…
با اینکه توی برنامه ریزی اصرار بر این بود که قبل از غروب آفتاب برسیم اما میسر نشد و حول و حوش 9 شب رسیدیم. و البته تعداد قابل توجهی خودروی سواری و عده ای که با شور خاصی قبل از رسیدن ما شروع به رصد کرده بودند رو اونجا دیدیم. هماهنگی زیاد طول نکشید و بعد از آماده شدن تلسکوپ ها، از آقای پور خرسندی خواستیم که مقدمه ای رو برای آغاز رصد بیان کنن که همه دورش حلقه زدن. بعد هم که هر کس مشغول کار خودش شد. تازه کار ها و با تجربه ها کنار هم کارشون رو پیش بردن و بحث ها و رفع اشکال ها از هر موضوعی ، از صور فلکی گرفته تا تلسکوپ ها و عکاسی جو خوبی رو درست کرده بود. همه میدونن که شبای رصدی فرصت خوبی برای بحث های چند نفره درباره هر موضوعی مخصوصا مرتبط با نجوم هست که این هم بخشی از این شب به یاد موندنی بود. ساعت که از 2 گذشت کمی خلوت تر شد و بیشتر کسایی که با خانواده اومده بودن، راهی شهر و خونه و یه خواب دلچسب شدند… برنامه به خواست اکثر دختر ها (که صبح الطلوع کلاس داریم و از این حرف ها) و جناب آقای شفیق تغییر کرد و ساعت 4:30 تصمیم به برگشتن گرفته شد. البته عده ای هم بودن که دل کندن از آسمون واسشون سخت بود اما به ناچار ساعتی قبل از اذان برگشتن. البته چند نفرمون موندیم به قصد کوهنوردی صبح گاهی که خرابی ماشین و صرف فرصت بالا رفتن از کوه به هل دادن ماشین مانع از لذت بیشتر شد. (البته شور جوانی و دور هم بودن همه چیز رو لذت بخش میکنه حتی…)
در پایان از آقای شفیق مدیریت پژوهشسرای دانش آموزی آذربایجان که همراه همیشگی انجمن آیاز هستن، و همه برو بچه های انجمن که برای برگزاری این تور زحمت کشیدن تشکر میکنم…
